معنی فارسی rattle on

B1

به معنای صحبت کردن زیاد یا بدون توقف درباره یک موضوع خاص.

To talk in a continuous and often meaningless way.

example
معنی(example):

او معمولاً درباره فیلم‌های مورد علاقه‌اش صحبت می‌کند.

مثال:

He tends to rattle on about his favorite movies.

معنی(example):

او نمی‌توانست از صحبت کردن درباره تعطیلاتش خودداری کند.

مثال:

She couldn't help but rattle on about her vacation.

معنی فارسی کلمه rattle on

: معنی rattle on به فارسی

به معنای صحبت کردن زیاد یا بدون توقف درباره یک موضوع خاص.