معنی فارسی rawishness
B1حالت خام بودن، توصیف کیفیت یا ویژگیای که هنوز به پایان نرسیده است.
The quality of being raw or unfinished.
- NOUN
example
معنی(example):
خاممانگی خمیر نشان میدهد که برای پخت آماده نیست.
مثال:
The rawishness of the dough indicated it was not ready for baking.
معنی(example):
خاممانگی در نقاشی او بعد متفاوتی به اثر هنریاش اضافه کرد.
مثال:
The rawishness in her painting added a unique dimension to her artwork.
معنی فارسی کلمه rawishness
:
حالت خام بودن، توصیف کیفیت یا ویژگیای که هنوز به پایان نرسیده است.