معنی فارسی re-awakened
B1دوباره بیدار شدن، به معنای شعلهور شدن دوباره احساسات یا آگاهی.
To become aware or conscious again after a period of dormancy.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از تعطیلات خود را دوباره بیدار احساس کرد.
مثال:
She felt re-awakened after her vacation.
معنی(example):
هنرمند عشق خود به نقاشی را دوباره بیدار کرد.
مثال:
The artist re-awakened his passion for painting.
معنی فارسی کلمه re-awakened
:
دوباره بیدار شدن، به معنای شعلهور شدن دوباره احساسات یا آگاهی.