معنی فارسی re-balanced

B1

دوباره متعادل کردن، به معنی ایجاد تغییراتی است که به تعادل دوباره در وضعیت کمک کند.

Having made changes to restore balance or stability in a context in the past.

example
معنی(example):

کمیته پس از بازخورد، پروژه را دوباره متعادل کرد.

مثال:

The committee re-balanced the project after feedback.

معنی(example):

سال گذشته، آنها بودجه خود را با موفقیت دوباره متعادل کردند.

مثال:

Last year, they re-balanced their budget successfully.

معنی فارسی کلمه re-balanced

: معنی re-balanced به فارسی

دوباره متعادل کردن، به معنی ایجاد تغییراتی است که به تعادل دوباره در وضعیت کمک کند.