معنی فارسی re-balance
B1دوباره متعادل کردن، به معنای تنظیم مجدد یا تغییر تعادل چیزها به منظور بهبود کارکرد.
To make changes again to restore balance or stability in a context.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید بار را روی قفسهها دوباره متعادل کنید.
مثال:
You should re-balance the load on the shelves.
معنی(example):
آنها باید زمان خود را بین کار و تفریح دوباره متعادل کنند.
مثال:
They need to re-balance their time between work and leisure.
معنی فارسی کلمه re-balance
:
دوباره متعادل کردن، به معنای تنظیم مجدد یا تغییر تعادل چیزها به منظور بهبود کارکرد.