معنی فارسی rebalanced

B1

متعادل کردن، به معنی تغییر مجدد تعادل چیزها به منظور بهبود عملکرد یا وضعیت در گذشته.

To have made changes to restore balance or stability in a context.

verb
معنی(verb):

To balance again.

example
معنی(example):

پس از سقوط بازار، سرمایه‌گذار دارایی‌های خود را متعادل کرد.

مثال:

After the market crash, the investor rebalanced his assets.

معنی(example):

تیم کارهای خود را برای رسیدن به مهلت دوباره متعادل کردند.

مثال:

The team rebalanced their workload to meet the deadline.

معنی فارسی کلمه rebalanced

: معنی rebalanced به فارسی

متعادل کردن، به معنی تغییر مجدد تعادل چیزها به منظور بهبود عملکرد یا وضعیت در گذشته.