معنی فارسی re-composed

B1

به معنای بازنویسی یا تغییر یک اثر هنری برای بهبود.

Created again with modifications or improvements after initial composition.

example
معنی(example):

آهنگ دوباره برای هماهنگی با صحنه جدید فیلم بازنویسی شد.

مثال:

The song was re-composed to fit the new movie scene.

معنی(example):

پس از ویرایش، آن قطعه با موفقیت دوباره ساخته شد.

مثال:

After the edits, the piece was successfully re-composed.

معنی فارسی کلمه re-composed

: معنی re-composed به فارسی

به معنای بازنویسی یا تغییر یک اثر هنری برای بهبود.