معنی فارسی re-composing

B1

عمل دوباره ساختن یا تغییر دادن یک اثر هنری، به ویژه موسیقی.

The ongoing process of creating again with revisions or enhancements.

example
معنی(example):

او مشغول بازنویسی سمفونی خود برای کنسرت است.

مثال:

He is busy re-composing his symphony for the concert.

معنی(example):

ما در حال بازنویسی پروژه هستیم تا بهتر با نیازهای مشتری مطابقت داشته باشد.

مثال:

We are re-composing the project to better suit the client’s needs.

معنی فارسی کلمه re-composing

: معنی re-composing به فارسی

عمل دوباره ساختن یا تغییر دادن یک اثر هنری، به ویژه موسیقی.