معنی فارسی re-imposed

B1

اعمال مجدد محدودیت‌ها یا قوانین به دلیل شرایط خاص یا وضعیت‌های جدید.

Indicates the action of imposing something again in a past context.

example
معنی(example):

محدودیت‌ها پس از افزایش موارد دوباره اعمال شد.

مثال:

The restrictions were re-imposed after the spike in cases.

معنی(example):

او توضیح داد چرا تحریم‌ها توسط جامعه بین‌المللی دوباره اعمال شد.

مثال:

He explained why the sanctions were re-imposed by the international community.

معنی فارسی کلمه re-imposed

: معنی re-imposed به فارسی

اعمال مجدد محدودیت‌ها یا قوانین به دلیل شرایط خاص یا وضعیت‌های جدید.