معنی فارسی re-impose
B1اعمال دوباره قوانین یا مقررات با تأکید بر بازگرداندن آنها به حالت قبلی.
To impose something again, especially with the prefix indicating a return to a previous state.
- VERB
example
معنی(example):
آنها باید پس از حادثه، اقدامات ایمنی را دوباره اعمال کنند.
مثال:
They need to re-impose safety measures after the accident.
معنی(example):
شورای شهر تصمیم گرفت محدودیتهای سر و صدا را دوباره اعمال کند.
مثال:
The city council decided to re-impose the previous noise restrictions.
معنی فارسی کلمه re-impose
:
اعمال دوباره قوانین یا مقررات با تأکید بر بازگرداندن آنها به حالت قبلی.