معنی فارسی re-lives
B1دوباره زندگی کردن، تجربه یا احساسی را که قبلاً داشتهاید، مجدداً حس کردن.
To experience something again, usually in a vivid or emotional way.
- VERB
example
معنی(example):
او هر تابستان خاطرات کودکیاش را دوباره زندگی میکند.
مثال:
She re-lives her childhood memories every summer.
معنی(example):
او اغلب هیجان اولین مسابقهاش را دوباره زندگی میکند.
مثال:
He often re-lives the thrill of his first race.
معنی فارسی کلمه re-lives
:
دوباره زندگی کردن، تجربه یا احساسی را که قبلاً داشتهاید، مجدداً حس کردن.