معنی فارسی re-make
B1دوباره ساختن یا تولید چیزی که قبلاً ساخته شده است.
To make something again or anew.
- VERB
example
معنی(example):
ما قصد داریم پوستر رویداد را دوباره بسازیم.
مثال:
We plan to re-make the poster for the event.
معنی(example):
شما میتوانید دسر را با استفاده از مواد تازه دوباره بسازید.
مثال:
You can re-make the dessert using fresh ingredients.
معنی فارسی کلمه re-make
:
دوباره ساختن یا تولید چیزی که قبلاً ساخته شده است.