معنی فارسی reacclaim

B1

تحسین دوباره، بازشناخت و تقدیر از چیزی که قبلاً تحسین شده بود.

To acclaim or praise again after a period of reduced recognition.

example
معنی(example):

این هنرمند به خاطر کار جدیدش پس از سال‌ها نادیده‌گرفتن دوباره مورد تحسین قرار گرفت.

مثال:

The artist was reacclaimed for his new work after years of neglect.

معنی(example):

نقدینگی فیلم را دوباره تحسین کردند و از روایت ابتکاری آن قدردانی کردند.

مثال:

Critics reacclaimed the film, praising its innovative storytelling.

معنی فارسی کلمه reacclaim

: معنی reacclaim به فارسی

تحسین دوباره، بازشناخت و تقدیر از چیزی که قبلاً تحسین شده بود.