معنی فارسی reacclimate

B1

عادت مجدد، بازگشت به تنظیمات یا شرایطی که قبلاً با آن آشنا بودید.

To adjust again to new conditions or environments after initially adapting.

example
معنی(example):

پس از جابه‌جایی به یک اقلیم سردتر، او مجبور شد به وضعیت جوی دوباره عادت کند.

مثال:

After moving to a colder climate, he had to reacclimate to the weather.

معنی(example):

حیوانات در باغ‌وحش باید هنگام تغییر زیستگاه دوباره عادت کنند.

مثال:

Animals in the zoo must reacclimate when they change habitats.

معنی فارسی کلمه reacclimate

: معنی reacclimate به فارسی

عادت مجدد، بازگشت به تنظیمات یا شرایطی که قبلاً با آن آشنا بودید.