معنی فارسی reaccommodated
B1به طور خاص برای کسی جا به جا کردن یا تنظیم مجدد در مکانی بهتر یا راحتتر.
Having been adjusted or changed in arrangements to provide better accommodations for someone.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از شکایت در صندلی بهتری دوباره جا به جا شد.
مثال:
She was reaccommodated in a better seat after the complaint.
معنی(example):
سازمان همه شرکتکنندگان را برای سمینار دوباره جا به جا کرد.
مثال:
The organization reaccommodated all the participants for the seminar.
معنی فارسی کلمه reaccommodated
:
به طور خاص برای کسی جا به جا کردن یا تنظیم مجدد در مکانی بهتر یا راحتتر.