معنی فارسی realizableness

C1

حالت یا ویژگی تحقق‌پذیر بودن، معمولاً بررسی شده در زمینه ایده‌ها و طرح‌ها.

The quality or state of being realizable, often assessed in the context of ideas or plans.

example
معنی(example):

قابلیت تحقق سیاست جدید در جلسه مورد بحث قرار گرفت.

مثال:

The realizableness of the new policy was discussed at the meeting.

معنی(example):

ما باید قابلیت تحقق این رویکرد را ارزیابی کنیم.

مثال:

We need to evaluate the realizableness of this approach.

معنی فارسی کلمه realizableness

: معنی realizableness به فارسی

حالت یا ویژگی تحقق‌پذیر بودن، معمولاً بررسی شده در زمینه ایده‌ها و طرح‌ها.