معنی فارسی realliance

B1

اتحاد مجدد، تشکیل یک پیمان یا اتحاد جدید بین دو یا چند طرف که قبلاً با هم کار می‌کردند.

The act of forming an alliance again after a period of separation.

example
معنی(example):

این دو کشور برای تقویت روابط خود یک بار دیگر متحد شدند.

مثال:

The two countries formed a realliance to strengthen their ties.

معنی(example):

بعد از درگیری، یک اتحاد دوباره بین گروه‌های رقیب شکل گرفت.

مثال:

After the conflict, there was a realliance between the rival factions.

معنی فارسی کلمه realliance

: معنی realliance به فارسی

اتحاد مجدد، تشکیل یک پیمان یا اتحاد جدید بین دو یا چند طرف که قبلاً با هم کار می‌کردند.