معنی فارسی reappointing
B1فرایند دوباره منصوب کردن کسی به یک موقعیت یا سمت.
The process of assigning someone to a position or office again.
- verb
verb
معنی(verb):
Appoint again
example
معنی(example):
آنها اعضای کمیته را برای دوره بعدی دوباره منصوب میکنند.
مثال:
They are reappointing the committee members for the next term.
معنی(example):
دوباره منصوب کردن قاضیها برای یک محاکمه عادلانه ضروری است.
مثال:
Reappointing the judges is necessary for a fair trial.
معنی فارسی کلمه reappointing
:
فرایند دوباره منصوب کردن کسی به یک موقعیت یا سمت.