معنی فارسی rearmost
B1دورترین یا عقبترین نقطه یا مکان در یک صف یا گروه.
The furthest back position in a line or group.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Furthest to the rear.
مثال:
The rearmost member of the strike team walked backward to guard them from a surprise attack from behind.
example
معنی(example):
قسمت عقبتری قطار، واگن غذاخوری بود.
مثال:
The rearmost section of the train was the dining car.
معنی(example):
خودروی آخر کاروان به شدت محافظت میشد.
مثال:
The rearmost vehicle in the convoy was heavily guarded.
معنی فارسی کلمه rearmost
:
دورترین یا عقبترین نقطه یا مکان در یک صف یا گروه.
