معنی فارسی reassortments
B1جمع دوباره مرتب کردن یا تنظیم کردن ترکیبها.
Multiple instances of the process of rearranging or reorganizing components.
- NOUN
example
معنی(example):
این مطالعه بر روی چندین دوباره ترتیب دادن که در ویروسها اتفاق افتاده بود تمرکز داشت.
مثال:
The study focused on several reassortments that occurred in viruses.
معنی(example):
دوباره ترتیب دادنها میتواند بر پخش بیماریها تأثیر بگذارد.
مثال:
Reassortments can affect the spread of diseases.
معنی فارسی کلمه reassortments
:
جمع دوباره مرتب کردن یا تنظیم کردن ترکیبها.