معنی فارسی reawakens
B1دوباره بیدار کردن، زنده کردن یا احیا کردن چیزی که خاموش یا کمفعال شده است.
To awaken again or revive something that was dormant or inactive.
- verb
verb
معنی(verb):
To wake after an extended period of sleep.
معنی(verb):
To reactivate or reanimate.
example
معنی(example):
خورشید در بهار گلها را دوباره بیدار میکند.
مثال:
The sun reawakens the flowers in spring.
معنی(example):
این داستان خاطرات کودکیام را دوباره بیدار میکند.
مثال:
The story reawakens memories of my childhood.
معنی فارسی کلمه reawakens
:
دوباره بیدار کردن، زنده کردن یا احیا کردن چیزی که خاموش یا کمفعال شده است.