معنی فارسی rebarbarize
B1به حالت بربریت برگشتن یا کسی را به وضعیتی غیرمدنی تبدیل کردن.
To cause someone or something to revert to a barbaric or primitive state.
- VERB
example
معنی(example):
برخی منتقدان استدلال میکنند که رسانههای مدرن تمایل دارند جامعه را به بربریت بازگردانند.
مثال:
Some critics argue that modern media tends to rebarbarize society.
معنی(example):
تغییرات در سیاستهای آموزشی به نظر میرسد که جمعیت دانشآموزی را به بربریت باز میگرداند.
مثال:
The changes in education policies seem to rebarbarize the student population.
معنی فارسی کلمه rebarbarize
:
به حالت بربریت برگشتن یا کسی را به وضعیتی غیرمدنی تبدیل کردن.