معنی فارسی rebarbatively

B2

به شیوه‌ای ناخوشایند یا آزاردهنده که باعث می‌شود دیگران از تعامل یا درک خودداری کنند.

In a manner that is abrasive or difficult to engage with.

example
معنی(example):

او به طرز تندی صحبت کرد و باعث شد دیگران نتوانند او را درک کنند.

مثال:

He spoke rebarbatively, making it hard for others to understand him.

معنی(example):

این مقاله به طرز ناپسندی نوشته شده بود و خوانندگان را از اتمام آن دلسرد می‌کرد.

مثال:

The article was written rebarbatively, discouraging readers from finishing it.

معنی فارسی کلمه rebarbatively

: معنی rebarbatively به فارسی

به شیوه‌ای ناخوشایند یا آزاردهنده که باعث می‌شود دیگران از تعامل یا درک خودداری کنند.