معنی فارسی rebarbativeness
C1وضعیت یا ویژگی آزاردهنده یا ناپسند که باعث میشود نارضایتی ایجاد شود.
The quality of being abrasive or difficult to engage with.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل قبول بودن او در گفتگوها اغلب به مجادله منجر میشود.
مثال:
His rebarbativeness in discussions often leads to conflict.
معنی(example):
غیرقابل قبول بودن مقاله بسیاری از خوانندگان را دور کرد.
مثال:
The rebarbativeness of the article turned many readers away.
معنی فارسی کلمه rebarbativeness
:
وضعیت یا ویژگی آزاردهنده یا ناپسند که باعث میشود نارضایتی ایجاد شود.