معنی فارسی rebathe

B1

دوباره حمام کردن، برای تمیز کردن دوباره استفاده می‌شود.

To bathe again.

example
معنی(example):

بعد از بازی گلی، نیاز داشتم دوباره حمام کنم.

مثال:

After the muddy game, I needed to rebathe.

معنی(example):

او تصمیم گرفت قبل از خواب بچه را دوباره حمام کند.

مثال:

She decided to rebathe the baby before bedtime.

معنی فارسی کلمه rebathe

: معنی rebathe به فارسی

دوباره حمام کردن، برای تمیز کردن دوباره استفاده می‌شود.