معنی فارسی rebathing

B1

عمل دوباره حمام کردن، فرآیند شستشوی دوباره.

The act of bathing again.

example
معنی(example):

دوباره حمام کردن بعد از ورزش، حس تازگی می‌دهد.

مثال:

Rebathing after exercise is refreshing.

معنی(example):

او از دوباره حمام کردن در شب برای آرامش لذت می‌برد.

مثال:

She enjoys rebathing in the evening to relax.

معنی فارسی کلمه rebathing

: معنی rebathing به فارسی

عمل دوباره حمام کردن، فرآیند شستشوی دوباره.