معنی فارسی rebeggar
B1دوباره به عنوان گدا ظاهر شدن یا کمک خواستن.
To beg again or to return to begging.
- VERB
example
معنی(example):
او مجبور شد دوباره خواهش کند و کمک بخواهد بعد از اینکه همه چیز را از دست داد.
مثال:
He had to rebeggar for help after losing everything.
معنی(example):
برای بقاء، آنها مجبور بودند در جامعه خود دوباره خواهش کنند.
مثال:
To survive, they had to rebeggar in their community.
معنی فارسی کلمه rebeggar
:
دوباره به عنوان گدا ظاهر شدن یا کمک خواستن.