معنی فارسی rebeginner
B1دوباره مبتدی، شخصی که پس از دورهای طولانی از یادگیری یا تمرین، دوباره به شروع یادگیری میپردازد.
A person who is starting to learn something again after a break.
- NOUN
example
معنی(example):
پس از سالها دوری از هنر، او احساس میکرد که دوباره مبتدی است.
مثال:
After years away from art, she felt like a rebeginner.
معنی(example):
او به کلاسهای گیتار به عنوان یک دوباره مبتدی بازگشت.
مثال:
He returned to guitar lessons as a rebeginner.
معنی فارسی کلمه rebeginner
:
دوباره مبتدی، شخصی که پس از دورهای طولانی از یادگیری یا تمرین، دوباره به شروع یادگیری میپردازد.