معنی فارسی rebeginning

B1

دوباره آغاز، شروع مجدد یک فعالیت یا رابطه پس از وقفه.

The act of starting something again after a period of interruption.

example
معنی(example):

دوباره آغاز دوستی آن‌ها دلگرم‌کننده بود.

مثال:

The rebeginning of their friendship was heartwarming.

معنی(example):

پس از درگیری، دوباره آغاز مذاکرات وجود داشت.

مثال:

After the conflict, there was a rebeginning of negotiations.

معنی فارسی کلمه rebeginning

: معنی rebeginning به فارسی

دوباره آغاز، شروع مجدد یک فعالیت یا رابطه پس از وقفه.