معنی فارسی rebent

B1

دوباره خم شدن، به حالتی که چیزی به شکل قبلی خود برگردد و جدیدا به سمت دیگر خم شود.

To bend or curve again after being bent previously.

example
معنی(example):

فلز بعد از اینکه بیش از حد گرم شد، دوباره خم شد.

مثال:

The metal rebent after being heated too much.

معنی(example):

با گذر زمان، مسیر شروع به دوباره خم شدن کرد.

مثال:

With time, the path began to rebent.

معنی فارسی کلمه rebent

: معنی rebent به فارسی

دوباره خم شدن، به حالتی که چیزی به شکل قبلی خود برگردد و جدیدا به سمت دیگر خم شود.