معنی فارسی rebranch
B1به وجود آوردن شاخههای جدید درخت، ایجاد ساختار جدید در یک سیستم یا پروژه.
To create new branches or divisions, such as in a tree or organizational structure.
- VERB
example
معنی(example):
درخت پس از طوفان نیاز به شاخهگیری دارد.
مثال:
The tree needs to rebranch after the storm.
معنی(example):
آنها برنامه دارند که درخت خانواده را دوباره شاخهدار کنند تا افراد بیشتری را شامل شوند.
مثال:
They plan to rebranch the family tree to include more relatives.
معنی فارسی کلمه rebranch
:
به وجود آوردن شاخههای جدید درخت، ایجاد ساختار جدید در یک سیستم یا پروژه.