معنی فارسی rebubble

B1

دوباره حباب‌دار کردن مایعات یا مواد.

To introduce bubbles into a liquid again; to aerate a solution.

example
معنی(example):

کودکان عاشق حباب‌دار کردن دوباره نوشیدنی‌هایشان هستند.

مثال:

The children love to rebubble their drinks.

معنی(example):

شما می‌توانید این محلول را دوباره حباب‌دار کنید تا بافت آن را بهبود بخشید.

مثال:

You can rebubble this solution to enhance its texture.

معنی فارسی کلمه rebubble

: معنی rebubble به فارسی

دوباره حباب‌دار کردن مایعات یا مواد.