معنی فارسی reburden

B1

دوباره بار کردن یا اضافه کردن بار به یک وسیله نقلیه یا چیزی.

To load or add burden again to a vehicle or object.

example
معنی(example):

آنها قبل از سفر مجبور بودند دوباره بار کامیون را تنظیم کنند.

مثال:

They had to reburden the truck before the journey.

معنی(example):

کارگر دوباره قفسه‌ها را با موجودی جدید بار خواهد کرد.

مثال:

The worker will reburden the shelves with new stock.

معنی فارسی کلمه reburden

: معنی reburden به فارسی

دوباره بار کردن یا اضافه کردن بار به یک وسیله نقلیه یا چیزی.