معنی فارسی rebuoyage
B1فرآیند دوباره تجهیز کردن یک ناحیه با بویه، معمولاً برای امنیت و شناسایی.
The process of re-equipping an area with buoys, usually for safety and identification.
- NOUN
example
معنی(example):
فرآیند دوباره تجهیز کردن منطقه با بویه چندین ساعت به طول انجامید.
مثال:
The rebuoyage process took several hours to complete.
معنی(example):
پس از طوفان، دوباره تجهیز کردن با بویه ضروری بود تا ایمنی تضمین شود.
مثال:
After the storm, rebuoyage was necessary to ensure safety.
معنی فارسی کلمه rebuoyage
:
فرآیند دوباره تجهیز کردن یک ناحیه با بویه، معمولاً برای امنیت و شناسایی.