معنی فارسی rebuoy

B1

دوباره تجهیز کردن یک منطقه با بویه برای شناسایی یا علامت‌گذاری.

To equip an area again with buoys for identification or marking.

example
معنی(example):

آنها باید منطقه را برای علامت‌گذاری ناحیه امن دوباره با بویه تجهیز کنند.

مثال:

They need to rebuoy the area to mark the safe zone.

معنی(example):

خدمه، مناطق ماهی‌گیری را دوباره با بویه مجهز خواهند کرد.

مثال:

The crew will rebuoy the fishing grounds.

معنی فارسی کلمه rebuoy

: معنی rebuoy به فارسی

دوباره تجهیز کردن یک منطقه با بویه برای شناسایی یا علامت‌گذاری.