معنی فارسی reburst

B1

دوباره ترکیدن، عمل ترکیدن دوباره چیزی که قبلاً ترکیده است.

To burst again, typically referring to something that has previously exploded or broken.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسید که بادکنک پس از وصله زدن دوباره ترکید.

مثال:

The balloon seemed to reburst after being patched.

معنی(example):

حباب ممکن است اگر به آرامی اداره نشود، دوباره ترکید.

مثال:

The bubble might reburst if not handled gently.

معنی فارسی کلمه reburst

: معنی reburst به فارسی

دوباره ترکیدن، عمل ترکیدن دوباره چیزی که قبلاً ترکیده است.