معنی فارسی recommendable

B1

چیزی که می‌تواند به راحتی به دیگران پیشنهاد شود.

Deserving to be recommended.

example
معنی(example):

این رستوران به خاطر غذای خوشمزه‌اش بسیار قابل توصیه است.

مثال:

This restaurant is highly recommendable for its delicious food.

معنی(example):

او لیستی از فیلم‌های قابل توصیه برای تماشا به ما داد.

مثال:

He gave us a list of recommendable movies to watch.

معنی فارسی کلمه recommendable

: معنی recommendable به فارسی

چیزی که می‌تواند به راحتی به دیگران پیشنهاد شود.