معنی فارسی recommendably

B1

به گونه‌ای که قابل توصیه باشد.

In a manner that merits recommendation.

example
معنی(example):

شما باید در جلسات به طور قابل توصیه رفتار کنید.

مثال:

You should conduct yourself recommendably in meetings.

معنی(example):

او همیشه درباره تجربیاتش به طور قابل توصیه صحبت می‌کند.

مثال:

She always speaks recommendably about her experiences.

معنی فارسی کلمه recommendably

: معنی recommendably به فارسی

به گونه‌ای که قابل توصیه باشد.