معنی فارسی reconfused

B1

وضعیتی که در آن دوباره دچار گیجی شده‌اید.

Feeling confused again after an explanation or discussion.

example
معنی(example):

پس از توضیح، در مورد موضوع حتی بیشتر گیج شدم.

مثال:

After the explanation, I felt even more reconfused about the topic.

معنی(example):

آنها از جلسه با احساس سردرگمی درباره مراحل بعدی خارج شدند.

مثال:

They left the meeting reconfused about the next steps.

معنی فارسی کلمه reconfused

: معنی reconfused به فارسی

وضعیتی که در آن دوباره دچار گیجی شده‌اید.