معنی فارسی reconfuse
B1به طرز مجددی گیج کردن یا سردرگم ساختن.
To confuse someone again.
- VERB
example
معنی(example):
دستورالعملها به قدری نامشخص بودند که به نظر میرسید همه را مجدداً گیج کردهاند.
مثال:
The instructions were so unclear they seemed to reconfuse everyone.
معنی(example):
تلاش برای توضیح دوباره قوانین تنها باعث شد که بازیکنان دوباره گیج شوند.
مثال:
Trying to explain the rules again only served to reconfuse the players.
معنی فارسی کلمه reconfuse
:
به طرز مجددی گیج کردن یا سردرگم ساختن.