معنی فارسی reconsolidated
B1دوباره ادغام شده، فرآیندی که در آن متون یا دادهها دوباره به یک حالت واحد بازمیگردند.
Combined again; especially referring to financial or data reports that have been merged into a single coherent structure.
- verb
verb
معنی(verb):
To consolidate again
example
معنی(example):
شرکت گزارشهای مالی خود را دوباره ادغام کرد تا دادههای دقیقی را نشان دهد.
مثال:
The company reconsolidated its financial reports to show accurate data.
معنی(example):
پس از ادغام، بخشها دوباره برای بهبود کارایی ادغام شدند.
مثال:
After the merger, the departments were reconsolidated for better efficiency.
معنی فارسی کلمه reconsolidated
:
دوباره ادغام شده، فرآیندی که در آن متون یا دادهها دوباره به یک حالت واحد بازمیگردند.