معنی فارسی reconsolidating
B1در حال دوباره ادغام، وضعیت یا عملی که در آن دادهها یا منابع مجدداً به صورت یکپارچه در میآیند.
The process of combining or merging something again, often used in contexts of resources or data.
- verb
verb
معنی(verb):
To consolidate again
example
معنی(example):
تیم در حال دوباره ادغام منابع پروژه برای مدیریت بهتر است.
مثال:
The team is reconsolidating the project resources for better management.
معنی(example):
ما در حال دوباره ادغام استراتژیهای خود برای افزایش کار تیمی هستیم.
مثال:
We have been reconsolidating our strategies to enhance teamwork.
معنی فارسی کلمه reconsolidating
:
در حال دوباره ادغام، وضعیت یا عملی که در آن دادهها یا منابع مجدداً به صورت یکپارچه در میآیند.