معنی فارسی reconventional
B1مرتبط با نشانههای سنتی، قوانین و اصولی که در زمینه خاصی مورد استفاده قرار میگیرد.
Referring to conventional styles or methods that are being re-adopted.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد دوبارهسنتی او بسیاری از افراد در صنعت را شگفتزده کرد.
مثال:
His reconventional approach surprised many in the industry.
معنی(example):
هنرمند رویکرد دوبارهسنتیای نسبت به طراحیهای مدرن داشت.
مثال:
The artist took a reconventional stance on modern designs.
معنی فارسی کلمه reconventional
:
مرتبط با نشانههای سنتی، قوانین و اصولی که در زمینه خاصی مورد استفاده قرار میگیرد.