معنی فارسی reconvergence
B1عمل دوباره پیوستن یا همگرا شدن، به ویژه در زمینههای مختلف.
The act of converging again, particularly in contexts of interests or ideas.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره پیوستن علایق به یک شراکت موفق منجر شد.
مثال:
The reconvergence of interests led to a successful partnership.
معنی(example):
دوباره پیوستن پس از سالها اختلاف رخ داد.
مثال:
The reconvergence happened after years of differences.
معنی فارسی کلمه reconvergence
:
عمل دوباره پیوستن یا همگرا شدن، به ویژه در زمینههای مختلف.