معنی فارسی recramp
B1دوباره فشردن یا تنظیم کردن برای بهبود حالت یا کارایی.
To tighten or readjust something, particularly cables or pipes.
- VERB
example
معنی(example):
او مجبور شد که سیمها را دوباره فشار دهد تا اتصال بهتری داشته باشد.
مثال:
He had to recramp the wires for a better connection.
معنی(example):
او تصمیم گرفت که لولههای قدیمی را دوباره فشار دهد تا از نشتی جلوگیری کند.
مثال:
She decided to recramp the old pipes to prevent leaks.
معنی فارسی کلمه recramp
:
دوباره فشردن یا تنظیم کردن برای بهبود حالت یا کارایی.