معنی فارسی recreatable

B2

قابل بازسازی یا دوباره تولید شدن، به‌ویژه در مورد هنر یا خوراکی‌ها.

Able to be recreated or reproduced.

example
معنی(example):

این اثر هنری با استفاده از ابزارهای دیجیتال قابل بازسازی است.

مثال:

The artwork is recreatable using digital tools.

معنی(example):

بسیاری از دستورهای سنتی با مواد مدرن قابل بازسازی هستند.

مثال:

Many traditional recipes are recreatable with modern ingredients.

معنی فارسی کلمه recreatable

: معنی recreatable به فارسی

قابل بازسازی یا دوباره تولید شدن، به‌ویژه در مورد هنر یا خوراکی‌ها.