معنی فارسی rectifiable
B2قابل اصلاح، به ویژه در زمینههای مختلف مانند کارهای نوشتاری.
Capable of being corrected or rectified.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اشتباهات در گزارش قابل اصلاح هستند.
مثال:
The errors in the report are rectifiable.
معنی(example):
او متوجه شد که اشتباهات با چند ویرایش قابل اصلاح هستند.
مثال:
She found the mistakes to be rectifiable with some edits.
معنی فارسی کلمه rectifiable
:
قابل اصلاح، به ویژه در زمینههای مختلف مانند کارهای نوشتاری.