معنی فارسی recumb
B1در حال دراز کشیدن یا خوابیده بودن، به ویژه در حالت غیررسمی.
Lying down; in a position of rest.
- OTHER
example
معنی(example):
گربه دوست دارد بر روی لبهی پنجرهی آفتابی دراز بکشد.
مثال:
The cat loves to recumb on the sunny windowsill.
معنی(example):
او در طول جلسهی طولانی دراز کشیده بود و نمیتوانست بیدار بماند.
مثال:
He was recumb during the long meeting, unable to stay awake.
معنی فارسی کلمه recumb
:
در حال دراز کشیدن یا خوابیده بودن، به ویژه در حالت غیررسمی.