معنی فارسی redheaded

A2

کسی که موهایش به رنگ قرمز است.

Having hair that is red in color.

adjective
معنی(adjective):

Having red hair

معنی(adjective):

Having a red head

example
معنی(example):

او موهای سرخ زیبا دارد که در آفتاب می‌درخشد.

مثال:

She has beautiful redheaded hair that shines in the sun.

معنی(example):

بسیاری از افراد سرخ‌مو در مدرسه اغلب مورد تمسخر قرار می‌گیرند.

مثال:

Many redheaded people are often teased in school.

معنی فارسی کلمه redheaded

: معنی redheaded به فارسی

کسی که موهایش به رنگ قرمز است.