معنی فارسی reemanate

B1

دوباره تابش یا انعکاس پیدا کردن، به ویژه در مورد صدا یا نور.

To emanate again, typically used concerning sound or light.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسید که صدا از غار دوباره انعکاس می‌یابد.

مثال:

The sound seemed to reemanate from the cave.

معنی(example):

نور می‌تواند از سطوح مختلف بر اساس بافت آن‌ها دوباره بازتاب شود.

مثال:

Light can reemanate from different surfaces based on their texture.

معنی فارسی کلمه reemanate

: معنی reemanate به فارسی

دوباره تابش یا انعکاس پیدا کردن، به ویژه در مورد صدا یا نور.